جدول جو
جدول جو

معنی خونین دل - جستجوی لغت در جدول جو

خونین دل
دارای رنج و اندوه بسیار
تصویری از خونین دل
تصویر خونین دل
فرهنگ فارسی عمید
خونین دل
دارای غم و غصه پراندوه خونین جگر
تصویری از خونین دل
تصویر خونین دل
فرهنگ لغت هوشیار
خونین دل
خونین جگر، پراندوه، اندوهگین
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خون دل
تصویر خون دل
کنایه از غم، غصه، رنج و محنت بسیار، خون جگر
فرهنگ فارسی عمید
(هََ دِ)
شجاع، قسی. بی رحم. نامهربان. سنگدل. آهن دل:
آهنین دل بین که سنگ خاره از وی وام خواهد
سخت تر زآن دل دل من کز چنین دل کام خواهد.
؟
لغت نامه دهخدا
(دِ)
که دلی نرم چون موم دارد. کنایه است از سخت نرم دل و عطوف و رقیق القلب:
آنت مومین دل که گر پیشش بکشتندی چراغ
طبع مومینش چو موم اندر لگن بگریستی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نِ دِ)
خونی متعلق به دل، کنایه از شیره و عصارۀ دل. عصارۀ زندگی:
خون دل شیرین است این می که دهد رزبان
زآب و گل پرویز است این خم که نهد دهقان.
خاقانی.
از خون دل طفلان سرخاب رخ آمیزد
این زال سپیدابرو وین مام سیه پستان.
خاقانی.
، کنایه از سخن موزون. (آنندراج) ، کنایه از سخنی که عاقبت دل را سروری بخشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) ، کنایه از غصه و اندوه و غم باشد. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء) :
چو اینست حال شکم زیر گل
شکر خورده انگار یا خون دل.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دل خون. خونین دل:
بیا وز غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از آهنین دل
تصویر آهنین دل
شجاع دلیر، بی رحم نامهربان
فرهنگ لغت هوشیار
از روستاهای علی آباد کتول
فرهنگ گویش مازندرانی